Monday, March 24, 2008

صندوق قرض الپس نده



گويند به سنه هزار و سيصد و هپلي هپو فرهود الخصلتي همه فن حريف در ديار مچلان و هچلان ميزيست و بر مشتي گاگولي و گوگولي حكم ميراند , به ريش آنان ميخنديد , هر چه ميخواست ميكرد و روزي نبود كه از هنر هاي عديده خود آن مردمان را مشمعز نسازد.
مردم گاگولي و گوگولي بسيار مشكلات مالي داشتند و از بي پولي رنج ميبردند.
يكي از همين روز هاي گه آگين فرهودي بر سر برجي بلند در ميانه ديار رفت و گفت: جون هرچي گاگوله من تو حساب و هندسه لنگه ندارم آخه من درس حساب بخووندم هي بگفتم دو دو تا چهار تا دو دو تا چهار تا فهميدم اگر شما گاگولي هاي عزيز حساب قرض الپس نده باز كنيد وضع مالي همه شما خوب خواهد شد از هم هي قرض بگيريد و هرگز پس نديد ولي
بايد اين كار را به صورت هرمي انجام دهيد و بايد يكديگر را پرزنت كنيد.
به بركت اين سخنان ناب در دل گاگولي هاي گوگولي آرامشي پديد آمد و آنها تصميم گرفتند مشكل خود را با ايجاد صندوق قرض الپس نده حل كنند.
ولي اوضاع شهر چنان آشفته شد كه گاگولي ها با جنگ هاي قومي قبيله اي همديگر را كشتند و تنها فرهود در آن ديار زنده ماند او همه پول ها را به جيب زد و به دياري ديگري شتافت

8 comments:

MELANCHOLY said...

NeVeshTehAt haRf naDare ;-)

el gran pablinew said...

Nice work, greeting from Argentina :)

Erik Petri said...

Cool work!
A family reunion with theses guys will never be boring.

Faisal Nordin said...

Salam!

Nice work there!

From Malaysia :)

Miss Kent said...

very nice!!! :)

van dyke said...

Love the expressions on those faces!

Josh (musarter) said...

Nice work, it looks like a family tree to be admired.

I would love to read what you wrote. If you get a chance you should check out "babel fish," it is something you can put on your blog to translate your blog into many languages. I have it on my blog if you want to try it out.

Nina said...

Maryam, I want to read what you are writing here. :-) Maybe you can get a translator on the blog? kisses, Nina